عناصر فرهنگی نمیتوانند خطکشی شوند و نسخه دولتی یا نیمهدولتی به آن داد. میراث ناملموس امری است که نسخههای متعدد دارد، در حوزه زبان و گویش، قصهها، لالاییها، عناصر مختلف شفاهی و ترانهها، دولتها تقریبا نمیتوانند حضوری داشته باشند. در چنین حوزههایی نهایتا میتوانند تاریخ شفاهی تهیه کنند یا کمک کنند اطلسی برای زبانهای در خطر راه بیفتد و زمانیکه عنصر در حالت مرگ و انقراض است دولتها ورود میکنند تا شکل موزهای به آنها دهند، اما در حوزه صنایعدستی دولت حضور پررنگی دارد و ماهیت آن به همین است.
اگر خلاصه عرض کنم، کنوانسیون به دنبال این است که با زنده نگه داشتن خردهفرهنگهایی که از یک فرهنگ بزرگ و مادر ایجاد شده، تنوعهای فرهنگی را در مقابله با بیهویتی و غربزدگی حفاظت و تقویت کند.
متولیان این آیین و فدراسیون تا چه اندازه برای حفاظت از آن تلاش کردهاند؟ آیا پس از ثبت، ارزیابی از عملکرد حفاظتیِ آیین پهلوانی و زورخانهای داشتهاید؟
«آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» چندین عنصر دارد، یکی از آنها «زورخانه» است که معماری آن شکل ویژهای دارد، حالا اگر این عنصر آسیب ببیند و ما این معماری را نداشته باشیم، این قسمت از آیین آسیب میبیند، اما آیا بخشهای دیگر هم به همین میزان آسیب میبینند و از بین میروند؟ خیر.
پرونده «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» را ۱۲ سال پیش من با کمک فدراسیون خصوصا آقای دکتر «هدهدی» آماده و ثبت کردیم و در طول این ۱۲سال نخستینباری بود که جلسهای برگزار میشد تا بگویند کمکی در این حوزه انجام میدهیم. این روش کاری منفعلانه و فقط در حالت بحران است. در حالی که در این ۱۲ سال برای معرفی و آگاهیبخشی میتوانستیم کارهای مختلفی، از جمله اقدامات مختلف داخلی و بینالمللی انجام دهیم. خوشبختانه فدراسیون در ۶۰ کشور فعالیت دارد و دیگران هم میتوانند در بحرانها کمک حال فدراسیون باشند.
از تاثیر تلویزیون و رسانه نیز نباید غافل شد، مثلا مدتی قبل شاهد بودیم نمایش پهلوانی در برنامه «عصر جدید» بازخورد خیلی خوبی برای این عنصر داشت و توانست یک موج قوی و ملی ایجاد کند که شاید با بودجههای هنگفت قادر به انجام آن نبودیم. یا زمانیکه فیلم “سنتوری” پخش میشود فضای موسیقی در کشور تحولات گسترده پیدا میکند.
به سوال قبل برگردیم، حذف زورخانهها در ایران چقدر میتواند ثبت جهانی «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» را تحت تاثیر قرار دهد؟
بحث حفاظت و معرفی آیین، بیشتر از آنکه دولتی باشد به جامعهای بازمیگردد که درگیر این عنصر است؛ منظور آنکه حفاظت از یک عنصر آیینی بیش از آنکه دولتی باشد، اجتماعی است، اما از منظر دولتی نیز وظایفی تعریف شده است. وظیفه وزراتخانههایی مانند «ورزش» و «میراثفرهنگی» با هم متفاوت است. وظیفه میراث فرهنگی تهیه و ثبت پرونده با کمک گروه های مردمی و دستگاههای ذیربط است. حفاظت از عناصر میراث ناملموس غالبا فرادستگاهی و گاهی ملی است مانند حفاظت از «نوروز»، «تعزیه» یا «آیین پهلوانی».
به گزارش ایسنا، «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» از جمله میراث ناملموس ثبتشده در فهرست جهانی یونسکو است. شاید ۱۲ سال پیش این خبر برای میراث ایران بسیار خوشایند بود، اما مسألهای که در این طول این سالها از آن غفلت شده، توجه و حفاظت از این آیین و فرهنگ است، به گونهای که در این سالها و بهویژه یکی دو سال اخیر بارها درباره وضعیت این آیین و زورخانههای کشور هشدار داده شده است، تا جایی که خبری از تغییر کاربری ۱۰ زورخانه به قهوهخانه منتشر شد و وزارت ورزش هم در واکنش به آن اعلام کرد: «با بیسابقهترین حمایت مالی که دولت و مجلس از فدراسیون زورخانهای و پهلوانی به عمل آوردهاند، اگر این ادعا صحت داشته باشد، باید روند تغییر کند.»
در این زمینه بخوانید: یونسکو و تجزیهطلبی!؟
رییس سابق فدراسیون ورزشهای زورخانهای نیز، با انتقاد از بیتوجهی نسبت به ورزشهای زورخانهای که باعث بیرونق شدن زورخانهها و یا ثبت این ورزش به نام کشور جمهوری آذربایجان شده است، گفت: «خیلی از صاحبان زورخانهها میگویند اگر زورخانه را تبدیل به انبار سیبزمینی کنیم سود بیشتری دارد!»
متاسفانه فضای آگاهیبخشی و معرفی در ایران تنها با تکیه بر رسانههای فارسیزبان داخلی است و حضور خیلی کمرنگی در سایتها و رسانههای خارجی داریم، در حالیکه برخی کشورهای همسایه حتی آیینها و عناصری که ندارند را به شکلها و زبانهای مختلف در دنیا ترویج میدهند.
مطرح است که پروندههای میراث جهانی پس از ثبت در یونسکو معمولا رها میشوند. ارزیابی شما از وضعیت و جایگاه «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» پس از ثبت جهانی چیست؟
ما باید برای استادکاران، پیشکسوتان و پهلوانان منزلت اجتماعی ایجاد کنیم تا فرزندان و جوانان مایل به ادامه آیین پهلوانی باشند. برگزاری جشنها و بزرگداشتها، نامگذاری کوچهها، سالنها و پارکها به نام استادکاران و پیشکسوتان و یا ساختن تندیس آنها و اعطای پلاک فرهنگی به خانهتشان از دیگر اقداماتی است که میتوان برای ایجاد منزلت اجتماعی و حفظ این آیینها انجام داد. جدا از این فعالیتها که بیشتر شکلی است، تهیه بانک اطلاعاتی و تهیه تاریخ شفاهی نیز از جمله کارهای محتوایی است که میتواند تجربیات مدیران، استادکاران و پیشکسوتان را به نسلهای بعدی منتقل کند.
مرکز مطالعات میراث ناملموس در ایران دولتی است یا نیمه دولتی؟
این در حالی است که راههای زیادی برای حفاظت از این آیینها وجود دارد. کنواسیون حفاظت از میراث ناملموس مهمترین روش حفاظت را ایجاد منزلت برای عنصر و استادکاران از طریق ارتقاء آگاهی جامعه میداند؛ زیرا همانگونه که گفته شد دولتها خیلی نمیتوانند در حفاظت از عناصر ناملموس دخالت کنند و شکلی دولتی به مراسمی مانند «محرم» یا «شب یلدا» بدهند. از جمله کارهایی که کنوانسیون برای ارتقاء آگاهی پیشنهاد داده است، درگیر کردن گروههای مردمی و انجمنها با عنصر است. این انجمنها میتوانند از هیأت امنای مساجد یا شوراهای شهری و روستایی باشند و خیلی از گروههایی که ما معمولا جزو انجمنها نمیدانیم، در حالیکه انجمن واقعی همانهایی هستند که داوطلبانه دور هم جمع میشوند.
در اسناد مرکز نیز مقرر شده با حدود ۲۵ کشور منطقه ارتباط برقرار کند و این کشورها را در موضوع پژوهش برای حفاظت و تهیه پروندهها کمک و مشاوره دهد. بنابراین حمایتهای زیادی از وزارت میراث دریافت میکند.
به آیین پهلوانی آذربایجان این نقد شده است که مکان مشخصی برای اجرای پهلوانی ندارند، اما زورخانه یکی از عناصر اصلی آیین پهلوانی در ایران بوده و هست. این در حالی است که وضعیت زورخانهها در ایران این روزها خوب نیست و بحث تعطیلی و تغییرکاربری آنها مطرح شده است، اگر این اتفاق برای زورخانهها بیفتد، چقدر میتواند پرونده ثبت جهانی این میراث را تحتتاثیر قرار دهد؟
ورزش زورخانهای طبق گفته فدارسیون جهانی در ۶۰ کشور جهان اجرا میشود و شکل سنتی و غیرحرفهای آن ممکن است در برخی کشورها دارای تفاوتهایی باشد. در واقع یونسکو معتقد است تفاوت باعث صلح و گفتوگوست نه تشابه. اکنون میبینیم اعتراض ما به برخی کشورها برای عناصر متشابه است نه متفاوت؛ لذا یونسکو به دنبال تنوعها و تفاوتها در فرهنگها و خردهفرهنگهاست تا هر کشور، قوم و گروهی دارای سهم و حس مستقلی باشد. حتی در عنصر متشابه و مشترک مانند «نوروز» یا «پهلوانی» نیز به دنبال تفاوتهای جزئی است تا هر کشور و قومی احساس نقش و سهم کند.
به دنبال آن حواشی که برای «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» به وجود آمد، برای بررسی جایگاه جهانی این میراث ناملموس ایرانی و وضعیت کنونی آن و زورخانههای کشور، ایسنا با مرتضی رضوانفر ـ مسئول تهیه پرونده ثبت جهانی «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» و عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی ـ گفتوگویی انجام داد که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
اما متاسفانه تجربیات و تاریخ شفاهی را که حفظ نمیکنیم هیچ، عامدانه هر چیزی را که به مدیران قبلی مربوط است، کمرنگ میکنیم.
ابتدا به موضوعی اشاره کنم، یکی از وظایف یونسکو این است که بزرگترین مسائل فرهنگی جهان را به شور میگذارد و آسیبشناسی میکند و به دنبال راهکار برای حل آن میگردد. در گذشته میراث مادی اهمیت داشت و میراث ناملموس غیر از اینکه اهمیت نداشت، خیلیها هم از آن گریزان بودند؛ زیرا روستایی و جهانسومی جلوه میکردند. تقریبا کل دنیا سعی داشت فرهنگی مانند غربیها داشته باشد و همین امر موجب شده بود که خردهفرهنگها در ورطه نابودی قرار بگیرند، تا جایی که به بیهویتی، پوچگرایی، اعتقادگریزی و نهایتا بخشهایی از جهان به خشونتهای تروریستی و قتل عامهای وحشتناک رسید. کارشناسان یونسکو به این نتیجه رسیدند عامل این خشونتها حذف هویتهای محلی و خردهفرهنگهایی است که هویتهای ملی، قومی و فردی را تشکیل میدهند. نابودی خردهفرهنگها و تنوعهای فرهنگی غالبا تحتتاثیر شهرنشینی، غربگرایی در رسانهها و برخی از تاثیرات منفی جهانیسازی رخ داده است.
یونسکو به این نتیجه رسید که میتوان با پرداختن به تنوعهای فرهنگی، خردهفرهنگها، هویتهای محلی و ارتقاء آگاهی درباره آنها، این غربگرایی را به تأخیر انداخت و در این بازه زمانی تصمیمات جدیدی برای این مسأله گرفت تا هر گروه و قومی بتواند جایگاهی در این پازل جهانی شدن داشته باشد. هدف هم این بود که اقوام مختلف به این باور برسند که با فرهنگ خودشان به منزلت میرسند نه فرهنگ جهانی و این الگو از خردترین، یعنی فرد تا کلونیهای بزرگ جهانی را شامل میشد.
اخیرا در دفتر معاون وزیر ورزش جلسهای داشتیم و به این موضوع اشاره کردم که متاسفانه فقط زمانی که بحرانی برای آیینهای ثبت جهانی مانند «چوگان» و «آیین پهلوانی» پیش میآید، ما دعوت میشویم، مانند الان که آذربایجان پروندهای با نام «پهلوانی» به ثبت رسانده و مورد اعتراض گروههای مختلف کشور قرار گرفته است.
در حالیکه فدراسیون ورزش زورخانهای و پیشکسوتان این حوزه نسبت به ثبت این آیین به نام آذربایجان واکنش نشان دادند و معترض شدند و جایگاه جهانی «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» ایران را در خطر دانستند، اما متولیان میراثفرهنگی، ثبت آیین «پهلوانی» آذربایجان در یونسکو را امری طبیعی تلقی کردند و بر این نظر هستند که هر آیین مشترکی در هر کشور میتواند به صورت جداگانه به نام کشورها و یا مشترک در یونسکو ثبت شود و این موضوع به ثبت «آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای» ایران در یونسکو هیچ آسیبی نمیزند و پرونده آن بر اساس قواعد و ضوابط کنوانسیون یونسکو شکل گرفته است.
«شب چله» یک آیین مذهبی متأثر از فرهنگ نبرد “نور” و “تاریکی”، “اهورا” و “اهریمن” بوده است؛ آیینی که جشن نبوده، بلکه با تشریفات مذهبی برای حفظ امنیت در برابر دو اهریمن “سرما” و “تاریکی” در بلندترین شب سال بوده است، دور هم جمع میشدند و تا صبح و طلوع خورشید که نماد “اهورامزدا” بوده است، بیدار میماندند به این دلیل که این شب اهریمنی به آنها صدمه نزند و نامش را «چله» و سختی گذاشتند، اما «چله» امروز از حالت مذهبی خارج شده است و دیگر سرما و شب، اهریمن محسوب نمیشود. علت اصلی برگزاری آن کاملا کنار و تمام اصول گذشته آن از بین رفته و تنها شکل آن باقی مانده است.
حتی سرپرست مرکز میراث ناملموس یونسکو در تهران، ادبیات نقادانه به یونسکو مبنی بر تجزیهطلبی را، «مغرضانه» و قضاوتها در اینباره را «خشن» و در تضاد با روح کنوانسیون ۲۰۳۳ یونسکو دانست و تاکید کرد که این کنوانسیون هرگز با این واژههای بیرحمانه به ترادف نمینشیند.
انتهای پیام